حزب الله سایبر - حسین قدیانی
و الا در خانههای این ملت شهیدپرور به روی خمینی بتشکن باز است
«سالروز درگذشت مرحوم آیتالله توسلى بر همه دوستداران و علاقمندان و به خصوص بر خانواده ایشان تسلیت باد. بىشک مرگ قهرمانانه ایشان در حالى که از کیان امام و بیت امام دفاع مىکردند، از نقاط فراموش نشدنى زندگى آن مرحوم است. ایستاده زندگى کرد و ایستاده مرد چون همنشین همیشگى ایستادگان بود».
در این باره، و به قول علامه حاجحسین آقای شریعتمداری زید عزه، اشاره به چند نکته لازم است؛
یک- باید دید دفاع علامه توسلی از کیان امام و بیت امام، آنهم دقایقی قبل از مرگ قهرمانانه ایشان، دقیقا چه بوده؟! این بوده ظاهرا که در جلسه مجمع تشخیص به ریاست علامه هاشمی رفسنجانی دامت برکاته، علامه توسلی رشته سخن را دست گرفته، میگویند؛
«آقای حاجحسن آقا خمینی یک خوابی دیده بودند حدود دو ماه قبل. بعضی از بزرگان اطلاع دارند. ایشان گفتند که من خواب دیدم امام به من فرمودند که؛ حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! گفتم: آقا! چه کسی شما را از این خانه بیرون میکند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام فرمودند: حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! تا سه مرتبه من این خواب را دیدم…».
بعد، آنطور که علامه سیدحسن معتقد است با «مرگی قهرمانانه» به ملکوت اعلی سفر میکنند، اما آنطور که علامه محمد هاشمی معتقد است ایشان یعنی علامه توسلی بعد از بیان این جملات اصلا فوت نمیکنند، بلکه «رحلتی شهادت گونه» پیدا میکنند.
دو- دگربار در این جملات دقت کنید؛
«آقای حاجحسن آقا خمینی یک خوابی دیده بودند حدود دو ماه قبل. بعضی از بزرگان اطلاع دارند. ایشان گفتند که من خواب دیدم امام به من فرمودند که؛ حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! گفتم: آقا! چه کسی شما را از این خانه بیرون میکند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام فرمودند: حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! تا سه مرتبه من این خواب را دیدم…».
سه- یک بار دیگر و این بار با دقت مضاعف بخوانید، چرا که قبلی را فکر کنم همینطور کترهای خواندید؛
«آقای حاجحسن آقا خمینی یک خوابی دیده بودند حدود دو ماه قبل. بعضی از بزرگان اطلاع دارند. ایشان گفتند که من خواب دیدم امام به من فرمودند که؛ حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! گفتم: آقا! چه کسی شما را از این خانه بیرون میکند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام فرمودند: حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! تا سه مرتبه من این خواب را دیدم…».
چهار- من یعنی علامه سیدحسین قدیانی فیالحال برایم این سئوال پیش آمده که آیا اگر (!) من هم همالان به دیار باقی بپیوندم، مرگم قهرمانانه و برو بالاتر! رحلتی شهادت گونه خوانده خواهد شد یا که چی؟! و مگر جز این است که من هم ناقل این خواب بودهام، آنهم چند بار؟!
پنج- باز برایم این سئوال پیش آمده که امام در برابر این پرسش علامه سیدحسن یعنی «آقا! چه کسی شما را از این خانه بیرون میکند؟» دقیقا چه جوابی به وی دادهاند؟! آیا هیچ جوابی ندادهاند؟! آیا جوابی دادهاند اما علامه سیدحسن، آن جواب را به علامه توسلی نگفتهاند؟! اگر نگفتهاند، چرا؟! اگر هم گفتهاند، باید دید علامه توسلی چرا خواب به این مهمی را ناقص بیان کرده؟!
شش- زیبنده است سال بعد در همین روز، هنگامی که علامه سیدحسن دارند این مرگ قهرمانانه، بلکه هم رحلت شهادت گونه را تسلیت میگویند، به این سئوالات، پاسخی روشن دهند تا بلکه متوجه شویم چه کس یا کسانی قصد دارند امام را از خانهشان بیرون کنند!
هفت- اما آمدیم و سال بعد هم، مثل همین امسال، دقیقا معلوم نشد چی به چی هست! لذا خودمان همین الساعه جوانب را تحلیل و بررسی میکنیم! دگر بار در این جملات دقیق شوید؛
«آقای حاجحسن آقا خمینی یک خوابی دیده بودند حدود دو ماه قبل. بعضی از بزرگان اطلاع دارند. ایشان گفتند که من خواب دیدم امام به من فرمودند که؛ حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! گفتم: آقا! چه کسی شما را از این خانه بیرون میکند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام فرمودند: حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! تا سه مرتبه من این خواب را دیدم…».
من حالا سئوال میپرسم؛ متولی خانه امام کیست؟! هر که هست، لطف کند امام بزرگوار ما را از خانهاش بیرون نکند! تمام! که غیر از این نمیگوید این خواب!
هشت- علامه توسلی را خداوند منان مورد آمرزش قرار دهد… یادش به خیر! آن روزهایی که قبل اخبار ساعت ۱۴ به گمانم، شاید هم موسم اذان، برای ما احکام میگفت و چقدر هم خوب، لیکن ضمن ابراز ارادت به آن علامه مرحوم، ایضا الباقی علامهها عرض میکنم و شجاعانه عرض میکنم که از امام بزرگوار ما حتی در روایت خواب علامهها هم نمیتوان چماق بر فرق عشاق واقعی خمینی بلند کرد! تعارف که نداریم! قصد و نیت از این تعریف خواب واضح است اما بنازم خمینی حکیم را که حتی در عالم خوابهای اینچنینی هم، فیالواقع هیچ نبوده و نیست الا؛
«از ۱۵ خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم، یعنی شما خون دادید. من که نشستهام اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه کردید. ماها هیچ حقی نداریم. ما باید برای شما خدمت کنیم، خودمان نباید استفاده کنیم، نه استفاده عنوانی. خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفادهاش را ببرم!»
آری! درود بر خمینی! درود بر خمینی! خمینی میتوانست در آن خواب بگوید که مرا دارند از بسیج بیرون میکنند! مرا دارند از سپاه و ارتش بیرون میکنند! مرا دارند از جمع و جماعت حزب الله بیرون میکنند! مرا دارند از خانههای پایین شهر بیرون میکنند! مرا دارند از میان فرزندان انقلابیام بیرون میکنند! مرا دارند از خانه مادران چند شهید داده بیرون میکنند! و مرا دارند از حسینیه امام خمینی بیرون میکنند! صدالبته برای من و ما خواب هرگز ملاک نیست، که این سطور را دارم برای کسانی مینویسم که از قرار، خوابشان از امام را حجت میدانند، آنقدر که اگر بعد تعریف این خواب بمیری، یا به مرگ قهرمانانه مردهای یا اصلا نمردهای! بلکه «عند ربهم یرزقون» گونه هم شدهای! اما براستی! چه خمینی خوبی است آن خمینی بتشکن که حتی در این قبیل خوابها هم هوای انقلاب و انقلابیها را دارد! دو صد چندان درود بر خمینی که خود را همچنان در حسینیه امام خمینی، در خانه مادران چند شهید داده، در میان فرزندان انقلابی، در خانههای پایین شهر، در جمع و جماعت حزب الله، در سپاه و ارتش، و در بسیج میبیند و میداند و میخواند، هیچ هم احیانا نگرانی ندارد که از این جاها بیرونش کنند؛ چه در بیداری، چه حتی در خواب علامه سیدحسن، چه حتیتر در روایت این خواب توسط علامه توسلی! چیز دیگری است گویا دغدغه امام بزرگوار ما! بیرون کردنشان از خانه خودشان!
*** *** ***
احترام علامه توسلی جای خود لیکن اگر بعضیها، فوت ایشان را «مرگ قهرمانانه» یا حتی «رحلتی شهادت گونه» تصویر میکنند، من فکر میکنم شاید… و تأکید میکنم شاید… شاید پیام آن مرگ، بعد روایت آن خواب، جز این نبوده که خدای خمینی به شدت جای حق نشسته؛ «نه به آن مقصودی که از بیان آن خواب داشتهای میرسی، نه حتی به الباقی زندگیات!» اگر غلو آزاد است، این گمانهزنی هم بگذار آزاد باشد! احترام علامه توسلی جای خود اما مگر شهدای مدافع حرم، این یادگاران بلافصل خمینی بتشکن احترامی ندارند؟! تا این شهدای مظلوم سپاه قدس هستند، تا آن شهریاری شهید و دیگر شهدای هستهای هستند، و تا شهید حی و حاضر سردار سلیمانی هست، هیهات اگر مصداق دفاع از خمینی قبل از مرگ، عضو متوفای مجمع تشخیص باشد! که مرگ قهرمانانه یعنی شهادت حاجحسین خرازی در کربلای ۵! آقایان! باور کنید شما هیچ حقی ندارید! والله هیچ حقی ندارید! و اگر خیلی فکر کنید محق هستید، خمینی حتی در خواب خودتان هم کارش را بلد است!
«آقای حاجحسن آقا خمینی یک خوابی دیده بودند حدود دو ماه قبل. بعضی از بزرگان اطلاع دارند. ایشان گفتند که من خواب دیدم امام به من فرمودند که؛ حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! گفتم: آقا! چه کسی شما را از این خانه بیرون میکند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام فرمودند: حسن! من را دارند از این خانه بیرون میکنند! تا سه مرتبه من این خواب را دیدم…».
تمام! این را بگویم، دیگر واقعا تمام که «درود بر خمینی».